از:معصومه
رئوف
یک تحقیق مستقل بین المللی، اولين گام در راستاي كشف حقايق قتل عام 67 در ايران مي
باشد.
· برادر
16ساله ام بيش از 5سال را در سياهچالهاي ملاها سپري كرد و سپس در جريان قتل عام
زندانيان سياسي در سال 67 به سبعانه ترين شكلي در زندان اروميه به قتل رسيد.
· در
مرداد ماه سال 67، پاسداران ، زندانيان سياسي را به تپههای اطراف دریاچه ارومیه
بردند. و با انواع آلات قتاله سرد از قبیل چاقو، قمه، چماق، تبر و ساطور زندانیان
دست و پا بسته را بهمعنای دقیق کلمه سلاخی کردند.
چندي پيش براي بازديد از نمايشگاه قربانيان قتل عام 67 به پاريس
رفته بودم كه عكسي در تابلوي جلادان توجهم را جلب كرد. چهره كريه كسي كه 35 سال پيش ظرف ده دقيقه من را به 20 سال زندان محكوم كرده بود؛
مرا به گذشته بازگرداند. آخوند مقدسي فر، قاضي شرع رشت و عضو اصلي یکی از
کمیسیونهای مرگ که در قتل عام بيش از 30 هزار زنداني
سياسي در سال 67 شرکت داشته و از مقامات كنوني رژيم ملايان مي باشد.
هنوز طنين قهقهه هاي
وحشتناك شكنجه گران در گوشم مي پيچد . همان
جنايتكاراني كه به ما مي گفتند كه « الان كه قدرت دستمان است هر كاري
بخواهيم با شما ميكنيم». بارها از جلادان شنيدم كه : «اگه قيام بشه اول از همه
ترتيب شما را مي ديم». رييس زندان رشت عربده مي كشيد: «فكر اين كه
پيروز ميشيد و مثل قهرمان از زندان بيرون ميآئيد رو از كله تون بيرون كنيد . از
اينجا فقط جنازه هاتون بيرون ميره» . ...
آخوند
جلاد مقدسي فر علاوه بر محكوم كردن من، مادر بيمار و برادر 16ساله ام را نيز به
زندان انداخت. جرم مادرم داشتن فرزندان مجاهد و هواداري از مجاهدين بود. آخوند
مقدسي فر به مادرم گفته بود كه «اگر دخترت را دوباره دستگير كنيم، خودم شخصا مغزش
را متلاشي ميكنم». علت اين كينه حيواني نسبت به من و خانواده ام فرار من از زندان
براي شهادت دادن بر جنايات رژيم پشت ديوارهاي بلند زندان بود. مادرم مدت كوتاهي پس
از رهايي از زندان درگذشت.
برادر
16ساله ام احمد رئوف بشري دوست كه بهنگام تهاجم پاسداران به خانه مان دستگير شده
بود بيش از 5سال را در سياهچالهاي ملاها سپري كرد و سپس در جريان قتل عام زندانيان
سياسي در سال 67 به سبعانه ترين شكلي در زندان اروميه به قتل رسيد. نمونه اي از
اوج وحشانيت پدرخوانده هاي داعش در ايران در 29سال پيش.
در
مرداد ماه سال 67، پاسداران ، زندانيان سياسي را كه اغلب آنان از مجاهدين خلق
ايران بودند را با 2 ميني بوس به بهانه انتقال به زندان تبريز خارج كرده و به تپههای
اطراف دریاچه ارومیه بردند. در آن منطقه که از قبل تحت کنترل پاسداران قرار داشت
تعدادی پاسدار با انواع آلات قتاله سرد از قبیل چاقو، قمه، چماق، تبر و ساطور
منتظرشان بودند و زندانیان را در حالی که دست و پایشان را از قبل بسته بودند مورد
حمله قرار داده و بهمعنای دقیق کلمه سلاخی کردند. فریادهای مجاهدان آنقدر بلند
بود که برخی از روستاییان به آن منطقه سرازیر شده ولی با تهدید و سلاحهای پاسداران
مسلح مواجه شده و از منطقه دور شدند.
بارها
از خود پرسيده ام آيا برادر نازنين من هم در بين اين زندانيان بود؟ به احتمال قريب
به يقين آري. حتي تصور چنين مرگ فجيعي قلبم را از جا ميكند و درد در تمام وجودم مي
پيچد. نميخواهم باور كنم اما فاكتها نشان از اين واقعيت دارند. زيرا جنايتكاران
سالها پس از اين جنايت به پدرم كه در تلاش براي آگاه شدن از سرنوشت فرزندش بود
گفتند كه او را در اروميه اعدام كرده اند. اما چگونه و به چه جرمي و پيكرش را چه
كرده اند؛ سوالهايي است كه نه فقط برای من که برای خواهران و برادران و اقوام همه
آنهایی که گمنام دفن شدند، همچنان بي پاسخ مانده است.
29سال
گذشت و جهان خبردار نشد كه بر ما چه گذشت. جهان سكوت كرد و چشمهايش را بر بزرگترين
جنايت ملاها بست و به مماشات و معامله با آنها پرداخت. هرگز تحقیقات مستقل بین
المللی درباره اين قتل عام صورت نگرفت. اما امسال عاصمه جهانگیر،
گزارشگر ویژه حقوق بشر در ایران، در آخرین گزارش خود، مسئله قتل عام سال 1367 را مطرح کرد و در
نتیجه، سکوت ۲۸ ساله سازمان ملل در مورد این موضوع را شکست... گزارشگر ویژه حقوق بشر در
این باره نوشت: «گزارش
شده است كه بین ماه های ژوئیه و اوت 1988 هزاران نفر از زندانیان سیاسی، مردان،
زنان و نوجوانان، به فتوای خمینی رهبر وقت، اعدام شده اند... وزیر دادگستری کنونی و
یکی از قضات دیوان عالی کشور و رئیس یکی از بزرگترین موسسات مذهبی کشوركه در
انتخابات ریاست جمهوری می ماه (جاری) یكی از كاندیداها بود، این اعدامها را انجام
داده اند».
این گزارش اضافه كرد: «به
تازگی بعضی از مقامات ارشد اعتراف كرده اند كه این اعدامها را انجام و در بعضی
موارد از آن دفاع كرده اند. خانواده قربانیان حق دارند كه از حقیقت این حوادث باخبر شده و بدون اینكه با خطر انتقام مواجه شوند از سرنوشت عزیزانشان مطلع گردند.
از این رو این خانواده ها همچنین حق دارند كه حق خود را بگیرند كه این منجمله
تحقیق علنی و فعال در مورد این وقایع و كشف حقیقت و همچنین حق جبران خسارت است». گزارشگر ويژه در نتيجه
خواستار يك تحقیقات جامع و مستقل در مورد این حوادث مي شود.
اكنون بعد از اینكه
گزارشگران ویژه ملل متحد سخن گفتند زمان آن فرا رسیده است كه ملل متحد و دستگاههای
آن با این مسئله بصورتی دقیق برخورد كنند و حقیقت را فاش كرده و برای محقق نمودن
عدالت از مرتكبان این جنایتها حسابرسی كنند. اولين گام نيز تشکیل کمیته تحقیق مستقل و
بین المللی در مورد قتل عام سال 1988 است. گامهای بعدی ارجاع
این پرونده به دادگاه بین المللی جنایی توسط شورای امنیت سازمان ملل است، تا دست
اندركاران این جنایت در برابر عدالت قرار بگیرند آنها كسانی هستند كه هنوز در
بالاترین مقامات دولتی قرار دارند.
همانطور كه خانم جهانگير
نوشته است؛ دانستن حقيقت حق ما است. حقي كه هرگز از آن كوتاه نخواهيم آمد.
دادخواهي قربانيان قتل عام 67 ديگر فقط مسئله ما خانواده ها، بازماندگان و شاهدان
اين بزرگترين نسل كشي تاريخ ايران نيست بلكه به يك جنبش ملي و آرماني ايرانيان در
داخل و خارج كشور تبديل شده است.
Aucun commentaire:
Enregistrer un commentaire